.....................



سلام احسان جونم خوبی عزیزم شبت خوش مواظب خودت باش آقای دکتر چقدر دوست داشتی دکتر صدات کنند بوس عزیزم


مخاطب قلبم ﺁﻏــﻮش ﻣﻦ ﻓﻘﻂ
ﺍﻧﺪﺍﺯه تــو ﺟـﺎ ﺩﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﺧـﻮﺏ ﮔـﻮﺵ ﮐﻨﯽ
ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺑــﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺗﻨﺪ ﻭ
ﭘﯽ ﺩﺭ ﭘﯽ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨـﻮﯼ
تــو ﺭﺍ ﻓﺮﯾــﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ
ﻣﺨـﺎﻃﺐ ﮐﻼﻣﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ
ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺿﺮﺑــﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻗﻠﺒـﻢ ﻫﻢ
تــوﯾﯽ
کم دارم
خیال حضور تو را
کنار عطر دو چای دارچین
و شب نشینی دو نفره
تاانتهای شب و آرام گرفتن آغوشت
تو را عجیب کم آورده ام
دلتنگم دلتنگِ ڪسے ڪہ
دلتنگــےاش راهر لحظہ گلایہ
مے ڪند و بهــانہ مے گیرد
انصاف نیست انتــهاے ایڹ
همہ دلتنگـے این همہ بهانہ
این همہ حسرت وصال نباشد
نبودنت بدجور توی ذوقِ دخترانگی ام میزند بدنیست کمی مُنصِف باشی آخر من بدونِ تو
برای کدام آدمِ عاقلی شیطنت کنم
که چپ چپ نگاهم نکند
من فقط به تو عمیق فکر می‌کنم
یه‌جوری که انگار فقط تویی که مهمی
فقط تویی که هستی
دلم فقط برای توئه که عمیقا تنگ میشه
فقط وقتی به تو فکر میکنم که
اون پروانه‌ها میان تو دلم
من دوست دارم برای تو مهم باشم
تو فکر کنی خوبم
تو نگاهم کنی
تو تحسینم کنی
تو به شوخیام بخندی فقط تو
به چه زبونی بگم دوست دارم
فارسی دوسـت دارم
انگلیسی آی لاو یو
ﺗﺮﮐﯽ ﺳﻨـﯽ ﺳـﻮﯾـﻮﺭﻭﻡ
ﭼﯿﻨﯽ ﻭﻭ ﺁﯼ ﻧﯽ
ﻓﺮﺍﻧﺴﻮﯼ ﮊﺕ ﺁﯾﻤﻪ
ایتالیایی ﺗﯽ ﺁﻣﻮ
ﮐﺮﻩ ﺍﯼ ﺳﺎﺭﺍﻧﮓ ﻫﯿﻮ
ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ ﺳﻐﻪ ﭘﻮ
ﻋﺮﺑﯽ ﺍﻧﺎ ﺑﺤﯿﺒﮏ
ﺭﻭﺳﯽ ﯾﺎ ﺗﺒﯿﺎ ﻟﯿﻮﺑﻠﯿﻮ
و خیال تــ????ـو
تبدیل شد به تنها دلخوشی من
خیال بودنت دلچسبه
مثل خوردنِ خاکشیر تو گرمای تابستون
مثل خوردنِ آش رشته تو سرمای زمستون
مثلِ ذوق کودکانه ی خوردنه بستنی قیفی
یا شیطنت کودکانه
و پریدن تو چاله چوله های پر از آب



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 10 / 11

و ساعت 9:15 بعد از ظهر


سلام احسان جونم دوستت دارم قلبم نفسم زندگیم


خیال می کنم
عاشقانه ترین شعرها را می خوانم
و خاطراتم یک به یک
پاک می شوند در طعم لبهایت
عطرت را ،از میان امواج مویت
تا مرز ناهموار گردنت
حس می کنم
و برای هم آوا شدن در آواز ِ نفست
چند نقطه کافیست
مخاطبِ خاصِ من چشمانِ زیبایت
        فقط مالِ من است آرام بغلم ڪن وبگودوستت دارم
بگذارشرابِ لبهایت
لابلاے قلبم پاشیدہ شود
وماهیِ قلبت بہ قلابِ عشقم
نظرڪند
عشق می‌تواند در چشم‌هایت معنا شود
آنجا که در برابر تمام دیوانگی‌هایم
خیره‌ نگاهم میکنی و میخندی عشق همان برق لبخندی‌ست که در دریای چشم‌های مردانه‌ات میدرخشد
و تو هر جا و هر کجای جهان که باشی باز به رویاهای من بازخواهی گشت تو مرا ربوده مرا کشته مرا به خاکستر خواب‌ها نشانده‌ای هم از این روست که هر شب تا سپیده‌‌دم بیدارم عشق همین است در سرزمین من
من کشنده‌ خواب‌های خویش را
دوست می‌دارم
دلتنگم
خيالت را با خودم به تخت مي برم
خيالت تخت جز من و خيالِ تو
هيچ كس لابلاي اين ملحفه ها نيست
دوستَت‌داٰرَم
قُرص‌ومٌحکَم پدرماٰدرداٰر اَزهمان‌هاٰیی‌که‌ِبوی ؏ـِشق‌های‌ِقدیمی‌ میدهد
مزه‌ی‌ِ چاٰی‌زعفراٰن دراِستکاٰن‌هاٰی‌کَمرباٰریک و
نُقل‌پَهلو اَزهماٰن‌هاٰیی‌که‌ِمَزه‌اَش‌میماٰند
زیرِدندان مینِشیند ته‌تهِ‌دِلَت‌ برای‌ِهَمیشه



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 9 / 11

و ساعت 9:33 بعد از ظهر


احسان جون امیدوارم هیچکس عشقی مثل من رو تجربه نکنه حتی برای دشمنم هم نمی خوام

❨دوستَت‌داٰرَم ❩

قُرص‌ومٌحکَم!پدرماٰدرداٰر!

اَزهمان‌هاٰیی‌که‌ِبوی‌❨؏ـِشق‌های‌ِقدیمی‌❩میدهد

مزه‌ی‌ِ❨چاٰی‌زعفراٰن‌❩دراِستکاٰن‌هاٰی‌کَمرباٰریک و

❨نُقل‌پَهلو…❩اَزهماٰن‌هاٰیی‌که‌ِمَزه‌اَش‌میماٰند

زیرِدندان؛

مینِشیند❨ته‌تهِ‌دِلَت‌❩برای‌ِهَمیشه.????♥️

.



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 9 / 11

و ساعت 5:54 بعد از ظهر


آقای دکتر احسان علیخانی دیگه اوووف وای چقدر خوشحالم واست فدای سرت تلویزیون نیستی من بیشتر دوستت دارم

تڪیہ گاهم اگر  «ٺــو»  باشی

به  تمامِ  تلخی های دنیا

لبخند مےزنم و غمے ندارم . . .

 ⊰ منحنی لبخندت ⊱

هزار درد را درمان میکند ؛ 

آرامش با«تو» معنا پیدا میکند



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 9 / 11

و ساعت 5:52 بعد از ظهر


سلام احسان جونم خوبی عزیزم وای چقدر آقای امیر عظیمی قشنگ میخوند سهراب پاکزاد هم خیلی خوش حس میخونه

بتِ من

ڪعبه ۍ من 

قــبله ۍ دلدادگۍ ام 

ڪفر اگرنیست از این پس تــــو

 

خداوندم باش...

 

 

 

 



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 9 / 11

و ساعت 5:44 بعد از ظهر


دوستت دارم عزیز قلبم صدف زندگیم

تو به دوست داشتن من هم فکر می کنی؟
مثلا یک روز، وقتی کسی دور و برت نیست ُو داری برای خودت قهوه دم می کنی ُو موسیقی مورد علاقه ات را میشنوی؛ یا یک شب وقتی سرت را روی بالش گذاشتی ُو خودت بودی و فکرهایِ تویِ سرت؛یا با دیدن زن و مردی کنار پیاده رو. .
من زیاد به دوست داشتن تو فکر می کنم.خیلی بیشتر از یک وضعیت معمولی. تقریبا روزی چهاربار. تا حدودی میشه که نه صدرصد میشه گفت من به همه یِ روزایی که با تُ بودم فکر میکنم.



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 8 / 11

و ساعت 10:57 بعد از ظهر


سلام احسان جونم خوبی عزیزم ای کاش استوری بذاری و از اون عکس های دلبر آقای بزرگزادگان ازت بگیرند


شب ها را دوست دارم
حال خوشی دارد
سر گردانی در خیال تو
یک دلخوشی ساده است برای من
برای در خواب دیدنت
به کدام پهلو باید خوابید
کدام وِرد را باید خواند
چگونه باید بود
که از میانِ تمامِ نخواستنی‌ها
یک توِ دلخواه به خواب بیایی
تو مرا جست و جو می کنی يا من ترا ای چشم شيرين دلربا 
همه روياهايم را نيلوفری کرده ای
و همه خيال هايم را به بوی شراب آغشته ای 
همه جا 
گرمای خانه و جان و جهان است حضورت 
ولی چشم که باز می کنم 
نمی بينمت ديگر 
با آن که می دانم 
تو می بينيّم همه جا 
من شيدای توام 
يا تو مرا گرفته ای به بازوی سودا 
ای چشم شيرين بی پروا
دوستت دارم
دوستت دارم
وپنهان کردن احساس
پشت واژه های شعر
آسان نیست
آنچه که پنهان می ماند تنهایی ست
که آن هم
در نیمه شبی آشکار می شود
دوستت دارم
و رویای بوسه ای را می بینم
که تو در آن
پیش قدم هستی
من از تمام دنیـا
فقط آن دایـره
چشمـان
تو را میخواهـم
وقتے‌ که در
شفافیتـش
باز تاب عکـس
خودم را میبینم
بنظرم قشنگ ترین نوع ابراز علاقه
نگاه کردن تو چشای عشقته یجورایی سعی میکنه چیزایی رو از چشات بخونه
که نمیشه به زبون آورد و قابل وصف نیست
اگه یه روزی تو چشات نگاه کردم
و یه لبخند رو لبام بود خودت از چشمام
بخون که چقد من تو رو دوستت دارم



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 8 / 11

و ساعت 10:54 بعد از ظهر


سلام احسان جونم ای کاش حرفم رو‌باور میکردی که بخاطر معروفیتت عاشقت نشدم من خود خود خودت رو‌دوست دارم


وادارم کُن
به پروانه شدن
به سوختن
وادارَم کُن به عشق
به زیباتر شدن
حال که مرا از تو گُریزی نیست وادار کُن مرا
به از تو گفتن
که در دهان دارم
حرفِ دلِ تمامِ پروانه‌‌ها را
به من بازگرد
که در من جامانده‌ای بگو کدام موج در دریا ته‌نشین می‌شود کدام ابر در آسمان می‌گَندَد کدام شعر ناگفته می‌ماند فراموش کردنت
همین محال‌هاست
اگه خورشید بودی ویتامین D ت میشدم اگه کتاب بودی روایت های عاشقانه ات می شدم اگه سنگ بودی صبورت می شدم
اگه اقیانوس بودی تو نگاهت غرق میشدم
اگه شمع بودی پروانه‌ت میشدم هی دورت میگشتم
اگه سیگار بودی باهات دود میشدم
اگه تریاک بودی معتاد میشدم
اگه هوا بودی نفس میکشیدمت
اگه دونه بودی باهات ریشه میزدم
اگه زمین بودی ماهت میشدم
اگه ماه بودی آسمونت میشدم
اگه گل بودی برات گلدون میشدم اگه برگ بودی پاییزت میشدم
‏اگه بارون بودی سیل میشدم
‏اگه برف بودی بهمنت میشدم
‏ اگه باد بودی باهات طوفان میکردم
اگه دریا بودی غرقت میشدم
اگه پرنده بودی بال و پرت میشدم
اگه کشور بودی پناهنده‌ت میشدم
اگه بارون بودی رنگین کمونت میشدم
بیا باهم کارتون ببینیم و شیرکاکائو بخوریم بیا باهم بریم جنگل و وانتونز گوش بدیم بیا باهم شب بزنیم بیرون و بستنی بخوریم بیا باهم بریم ساحل به آسمون نگا کنیم بیا باهم پیتزا درست کنیم با پنیر اضافه بیا باهم از خاطرات بچگی بگیم و بخندیم بیا باهم زنگ در خونه‌هارو بزنیم و فرار کنیم بیا باهم به دنیا و لبخند بزنیم و بریم بیا باهم کیک شکلاتی درست کنیم و بخوریم بیا باهم بمونیم تا ابد



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 7 / 11

و ساعت 10:13 بعد از ظهر


به آقای یراحی بگو تو رو خدا به فکر مادر و پدرشون باشند بگو خیلی مردی ولی اینا بی رحمانه می کشند

????????
خیال آغوشت
بانۍ دیوان
اشعار من است
و واژه‌هایم
حریص‌تر از من
براے سفر در دشتِ تنت
حرڪت از تنگناے بازوانت
تا بهشت لبت
آه لبت توقف می‌ڪنم
توقفی طولانی
تا تولد شعرے دیگر
مرا ببوس
 ‌ ‍ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌ ‌ ‍ ‌باز ڪن
قفل آغوشم را
با همان شاه ڪلیدے
ڪه در طعم ڪَس لبانت
پنهان ڪرده‌ایی
و بی‌هراس
از سوز سرماے زمستان
در بستر ڪَرم سینه‌ام
  میان حلقه‌ء دستانم آرام بیاساے ‌ ‍ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌ ‌ ‍ ‌‌
نشسته‌ام
بر بام شب از ذهنم فقط تو میڪَذرے
نشسته‌ام و ستاره‌ها را رصد می‌ڪنم
ڪاش امتداد نڪَاهم
به ستاره‌اے برسد
ڪه تو به آن چشم دوخته‌اے
شعر بودی
آمدی به ذهنم
نوشتمت
تا از یادم نروی
باران بودم
باریدم در شب تنهایی ات
پنجره را بستی
تا فراموشم کنی
همچو یک ساز
در آغوشمی
مینوازمت نرم و آرام
در نفس هایت میچرخم و
لایه لایه اوج میگیرم
ماه در آغوش شب به خواب مى رود و
من هنوز بيدارم
مگر مى شود بى تو به خواب رفت
خاطره ها صف مى كشند به خيالم
و من خمار يك لحظه ديدنت
با من چه كردى هیچ چيز جاى خودش نيست
در تنم لحظه ها تب دارند
و من چه بى تابانه
بر شانه هاى سياه شب
با خيال تو سفر خواهم كرد
این روزها
حکایت من و عشق
حکایت زمستان و زردآلو ست
وسط سرما و برف و بوران
دلم هوس آغوش کسی را دارد
که نمی آید
که نمی رسد
که نیست 
دلم برای تو تنگ است
و این را نمی‌توانم بگویم مثل باد که از پشتِ پنجره‌ات می‌گذرد
و یا درخت‌ها که خاموش‌اند
سرنوشتِ عشق
گاهی سکوت است
تو از آنِ من نیستی
اما من دوستت دارم
هنوز دوستت دارم
و دلتنگی‌ مرا می‌کُشد

????????تو زیبا چون دماوندی
تو آبی تر ز اروندی
تو محبوب منی جانا
تو شیرین تر ز لبخندی
تو را من دوست می دارم
برایم چون که می خندی
تو در قلب منی جانا
درونم حبس و دربندی????????



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 6 / 11

و ساعت 11:9 بعد از ظهر


سلام احسان جونم خوبی عزیز دلم تو رو‌خدا آقای یراحی رو نصیحت کن می دونم خیلی مرد هست دارد می جنگد

آهسته آهسته قدم ميزنم در
پياده رو هايِ شهر
شَهري كه تو
در آن نيستي به اميدِ ديدنِ تو ميروم از
اين خيابان به
آن خيابان از اين كوچه به آن كوچه خيس ميشوم زيرِ
نَمِ باران دلم بودنِ تو را كنارم ميخواهد باور كن باور كن لعنتي
شهرِ بدونِ تو ارزشِ قدم زدن هم ندارد



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 6 / 11

و ساعت 11:3 بعد از ظهر


سلام احسان جونم خوبی الهی من فدای استوری گذاشتنت بشم جان دلم


بدون من هيچ عاشقانه اے آرامت نمى ڪند
تو در حجمِ شعرهاے من
لابلاے هر بغض از ترانه ام بزرگ شده اے
من احساساتِ تو را خوب مى شناسم
چه بخواهى چه نخواهى
فصل به فصل همين سطر ها
ڪاشانه ے توست جانان
دوستت دارم
مثلِ اولين حسِ گرمِ لمسِ دستانت همانقدر آرام همانقدر شرمگين و همانقدر پر شور من تو را تا به ابد همانقدر بی نظير دوست خواهم داشت
لبانت را میبوسم
که مست و خراب آغوش من شوی
که مجنون وار دلت بریزد
انگشتانت گره انگشتانم شود
و در سرگردانی ناله های مستانه
روی حریری اندامم بوسه هایت را
ببارانی بر کویری خشک تنم
خیال بـــوسیدنت
زیباتَــرین
با ڪیفت‌ترین
پُر روزے تَــرین
برڪت براے روح و روانم است
در این ذهنِ بہ ڪما رفتہ
بیا تا جان گیرم
براے ادامہ‌ے زیستنم
 ‌ ‍ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌ ‌چشمانت خلسه‌اے بی پایان
دستانت مزارع ڪَندم
لبهایت انتهاے مرز هر خواهشی
تو را چه باید نامید
  اے مدیترانه‌ے هزار جزیره
حرفهای عاشقانه به زبان اعداد:
????145 قلب من
248 عطر تو
111 فندق من
222 فرشته آرامش
333 زندگی من
444 دلیل من برای زندگی
555 کره بادام زمینی
888 درد وجودم
618 ستاره درخشان من
585 جوجه رنگیه من
101 شب به زیبایی چشمات
939 دوستت دارم????



:: برچسب‌ها: دلموشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 5 / 11

و ساعت 10:59 بعد از ظهر


احسان جونم فرشته قلبم

میشه از وجود قشنگ تو یه خونه

ساخت که تا ابد داخلش آروم گرفت

میشه ازش یه درخت کاشت

که تا ابد ازش سایه گرفت . . .

میشه از وجود قشنگت تشکر کرد

میشه از خالق بابت بوجود آوردنت به عنوان مرد 

توی این روز تشکر کرد که به من خاص ترین

فرد زندگیمو داد ، بخوام خلاصه بگم تو یعنی

واجب ترین شرط وجود منی که بودنت کنارم خیلی خیلی لازمه

زندگی این آدمه ، بیا و بمون‌ و به من‌ زندگی‌ ببخش‌

قشنگِ من بمون‌ و تو بغل‌ من آروم بگیر



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 4 / 11

و ساعت 9:2 بعد از ظهر


روزت مبارک همیتقدر قشنگ احسانم

انگار سال‌ها طول کشید

که دسته‌ای بوسه از دهانَش بچینم و در گلدانی به رنگِ سپید

در قلبم بکارم امّا انتظار ارزشش را داشت

چون عاشق بودم

ریچارد براتیگان



:: برچسب‌ها: سخنان بزرگان ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 4 / 11

و ساعت 9:0 بعد از ظهر


قربونت برم روزت مبارک

????????

عشق پاڪـــم

طعـم آن بوسـ????ـه وڪندوی تولذت دارد

محـوآن چشم چوآهــوے تـولـذت دارد

 

 پلڪ بـرهـم بزنـے جـان مـرا میگیـرے 

جـان دهـم بـرسـر زانـوےتو،لـذت دارد

 

حرفهایـت همـه شیـریـن ودل انگیـزو قشنگ

پـرکشیدن به خـدا سوی تـو لـذت دارد

 

مےسپـارم دل خـود را بـه دعاے تـو عزیز

دیـدن دست ثنـاگوے تـــو لـذت دارد

 

شعـر میـگویـم و هـربـار بـرایـت غزلی

گفتـن از عشـق بـه پـهلوے تـو لـذت دارد

 



:: برچسب‌ها: شعر ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 4 / 11

و ساعت 8:57 بعد از ظهر


روزت مبارک دکتر علیخانی وای عاشقتم الهی من دورت بگردم

زیبا آنگونه عاشقم
که حرمت مجنون را احساس می کنم
آنگونه عاشقم
که نیستان را
یکجا هوای زمزمه دارم
آنگونه عاشقم
که هر نفسم شعر است زیبا چشم تو شعر چشم تو شاعر است من دزد شعرهای چشم تو هستم



:: برچسب‌ها: دلنوشته غن فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 4 / 11

و ساعت 8:55 بعد از ظهر


احسان جونم مردی که فقط برازنده ات هست تو فقط مرد زندگیمی دوستت دارم امیدوارم بتونم خوشبختت کنم‌

.

 

من عاشقتم♥️

عاشق حرف زدنت، عاشق خندیدنت

عاشق تموم تیکه کلامایی که خودت متوجهشون نمیشی؛ عاشق چشماتم خصوصا وقتی خسته ای! 

عاشق قلبتم، وقتی دلت تنگ میشه 

یا وقتایی که نیمچه لبخند گوشه ی لبت 

رنگِ شیطنت میگیره

عاشق مهربونیات، 

عاشق اخمایی که جلوی دوربین می کنی 

عاشق تموم اون سالهایی  که فقط 

خودم و خودت مبدونی که چقدر خواستم عشقم‌ رو ثابت کنم و بگم که چه معنایی دارن، 

عاشق واقعی ترین نسخه ی خودتم

همونی که از من به خودم محرم تره!

 

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 4 / 11

و ساعت 8:50 بعد از ظهر


روزت مبارک مرد من مرد خیالی ام که کنارم ندارمت دوستت دارم فقط تو ارزش تبریک گفتن داری

 

میشه از وجود قشنگ تو یه خونه

ساخت که تا ابد داخلش آروم گرفت

میشه ازش یه درخت کاشت

که تا ابد ازش سایه گرفت . . .

میشه از وجود قشنگت تشکر کرد

میشه از خالق بابت بوجود آوردنت

توی این روز تشکر کرد که به من خاص ترین

فرد زندگیمو داد ، بخوام خلاصه بگم تو یعنی

واجب ترین شرط وجود منی که بودنت لازمه

زندگی این آدمه ، بمون‌ و به من‌ زندگی‌ ببخش‌

قشنگِ من بمون‌ و تو بغل‌ من آروم بگیر



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 4 / 11

و ساعت 8:47 بعد از ظهر


قشنگترین معجزه ی خدا برای تو مینویسم
عشق من...????
تیکه گاه محکم من
خودتم میدونی که قشنگترین سکانس زندگیمی
یه نفری که پا به پاش بچگی کردم دیونگی???? کردم .... و میخام پا به پاش پیر بشم????
دلم میخواد یه جور خاصی ازت تشکر کنم
برای بودنت...❤️
از وقتی پشت این تلویزیون بهم ثابت شد فرشته ها فقط اسمونی نیستن فرشته ی زمینی ام وجود داره....
دلبرم عشقت نفوذ کرده تو تک تک سلولای بدنم
ضربان قلبم دیونه وار دوست دارم...????
تو تک ستاره ی آسمون قلبمی ????????•



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 4 / 11

و ساعت 8:43 بعد از ظهر


احسان جونم یک بوس از طرف من به مرد زندگیم

عشقم...????
آمدنت دنیایم را عوض کرد ، تو همان امید زندگی منی که آمدی... (:
تو که آمدی تمام خاطرات گذشته از دفتر دلم راسوزاندم،????
تو که آمدی عاشقی برایم معنادار شد، کلام دوست داشتن مقدس تر از همیشه شد، ❄️
تو که آمدی غم سفر کرد و قلبم به
استقبال عشق رفت... ????????
حضورت تو زندگیم خیلی چیزارو عوض
کرد و باورمو به زندگی عوض کرد که میشه روزای قشنگ رو هم دید.. ،
پیدا کردنت یکی از قشنگترین اتفاقای این دنیا بود خوش به حال من که از دنیا و آدمهایش،
خیال چشمهایت برای من است...
دلم میخوادسال ۱۴۰۳ تمام وجودت سهم من باشد  دوستت دارم عشق من (: ♥️????????•
فقط تو پدر دخترمون خواهی شد دختری تمام خصوصیاتش شبیهه تو باشه که وقتی نگاهش 

می کنم یادم بیفته که ۱۴ سال برای بابام صبر کردم چقدر تلخ شیرینی هست 



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 4 / 11

و ساعت 8:37 بعد از ظهر


احسان عزیزم مردترینم دوستت دارم تنها تویی تو دنیا واسم خدا تو رو از من نگیره دوستت دارم معجزه زندگیم

عشقم...???? میخوام بهت بگم که...
وقتی باشی  همه چیز فرق داره (:????
همه چیز کنار تو قشنگتره برام،خوشیام طولانی تره،غمام کمتره،خنده هام بیشتره،بااومدنت???? وجودمو پراز عشق کردی نفسم
توی تموم دنیا تو تنها دوست داشتنیه منی،تو تعریف نشدنی ترین حس برای منی مرسی بخاطر وجودت بخاطرحضورت که توقلبم همیشگیه،تو عمیق ترین نقطه قلبم جاداری ????????
ازمبتلاشدنم به تو همه چیز قشنگ شد…
جایی که اسم تو یه بار بیاد هزاربار دل من میره…
زندگیم؛بعضی ادما یه جوری خوبن که اگه یه ثانیه هم نباشن دنیا خیلی نفس گیره تودقیقا همون ادمی واسه من دورت بگردم (:
اینو بدون هیچ لحظه ای نیست که دلتنگت نباشم…
تورو نه تنها دوست دارم بلکه تمام ذرات تنم تورو میخواد عشقم... ????????????•



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 4 / 11

و ساعت 8:33 بعد از ظهر


احسان علیخانی جونم آقا دکتر عزیزم دوستت دارم مرد تویی فقط البته بعد بابام به تو افتخار میکنم دلبرکم

روز مرد مبارک عشقم ❤️????❤️

 

مرد من ...؟؟!!

مهربانم ...؟؟!!

مخاطب عاشقانه های من ...؟؟!!

دختر نبوده ای که بدانی دستهای مردانه ات که در دستم باشد  حکم تمام دنیا را برایم دارد ...!!

من عاشق مردی شده ام که بیاید و کنارم باشد و در روزهای بارانی برای دلم چتر میگیرد ....!!

مرد رویاهای من ...؟؟!!

بگذار هرچه میخواهد بشود ...!!

تاوقتی  خیال دستهای گرمت را در دست دارم خوشبختم ....!!

بگذار زمان از حسادت بترکد ...!!

من عاشق مردی هستم که زمین مانند او ندارد ....!!

من بی تو ....!!

از تمام آفرینش بیگانه ام ...!!

دختر  بودن خوب است وقتی ...!!

ازتمام مذکرهای دنیا ...!!

پای تو در میان باشد ....!!

نمیدانی چه کیفی دارد خانوم بودن برای تو ....!!

 

روز مرد مبارک حضرت یارم   ????????

.



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 4 / 11

و ساعت 8:30 بعد از ظهر


احسان جونم دوستت دارم مرد من پدر دخترمون رسما خل شدم وای قیافه اش فقط به تو برود دلم واسش ضعف رفت

تو با اومدنت به زندگیم رنگ و نور دادی

بهم امید و انگیزه‌ی بودن و ادامه دادن رو دادی

بهم نشون دادی که یه آدم چقدر میتونه

تو زندگی تاثیرگذار باشه من با تو فهمیدم دنیا ارزش زندگی کردن داره

عبارت های عاشقانه به زبان اعداد: 

????145 قلب من

????248  عطر تو

????111  فندق من

????222  فرشته آرامش

????333  زندگی من

????444  دلیل من برای زندگی

????555  کره بادو زمینی

????888  درد وجودم

????618  ستاره درخشان من

????585  جوجه رنگیه من

????101 شب به زیبایی چشمات

????939 دوستت دارم



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 4 / 11

و ساعت 8:25 بعد از ظهر


احسان جونم تو تنها مرد زندگیمی دوستت دارم فرشته مهربون و خوش قلبم بهت افتخار می کنم آقا دکتر عزیزم

تو زندگی هممون یه اسم هست که 

تا آخر عمرمون هر جا بشنویم

ضربان قلبمون بالا میره . . .

نمیدونم چی شد ولی تا به خودم اومدم 

دیدم تمام من پر شده از تو

مهم نیست چقدر از هم دوریم 

مهم اینه که فکرت همه جاباهامه

و هر جا که باشی قلبم ، روحم

تک تک سلول های بدنم عاشق توئه

تو هیاهوی همه‌ی این آدما چشام

همیشه دنبال تو میگرده

تاثیر بعضیا تو زندگی بیشتر از مدت حضورشونه

اونقدر زیاد که یه روز به خودت میای

و میبینی همه‌ی فکر و ذکرت شده یه نفر

و اون تنها دلیل تنهاییات بوده و تو 

توی همه‌ی تنهاییات به اون پناه بردی

دور ترین نزدیک من

پنهانی‌ترین دلتنگی من

من تو رو از راه دور

بدون هیچ عطری

بدون هیچ لمسی

بدون هیچ آغوشی

دوست دارم

به قول غسان کنفانی :

" تو اما وارد رگ هایم شدی 

و همه چیز تمام شد

و خیلی سخت است

بخواهم از تو شفا یابم "

همینقدر قشنگ و مبتلا

روزت مبارک قلب من احسان جونم مرد خیالی ام کاش امسال حضور داشتی در کنارم دستت نرم و پنبه ات رو سال ۹۵ در سینما اطلس روی دستم  گذاشتی دلم بیشتر برایت مرد دوستت دارم امیدوارم هیچکس مثل من چنین عشقی رو تجربه نکنه خیلی درد و رنج داره ولی من عاشقانه دوستت دارم خیلی .........



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 4 / 11

و ساعت 8:16 بعد از ظهر


احسان جونم خوبی عزیزم دیگه استوری نمیذاری دلم برایت تنگ شده قربون آقای دکترم بشم دکتر احسان علیخانی

تو واقعی ترین احساسِ من هستی مگر در زندگی چندبار پیش می آید
که آدم برای دیدنِ کسی که دیوانه وار
دوستش دارد دست و پایش بلرزد مگر چند بار در زندگی چراغ هایِ
خانه دلت به دست های پُر مهرِ
کسی روشن خواهد شد
مگر عشق چیست جز خواستنِ تمام و کمال کسی
من با عشقِ تو تمام این ها را
از سر گذرانده ام باور کن که
تو واقعی ترین احساسِ من هستی
کاش می‌گفتی
چقدر باران را دوست داری
تا جیب هایم را‌ پُر از اَبر‌ کنم
یا چقدر باغچه را
تا در دست هایم‌ گُل بِکارم
کاش می‌گفتی چقدر دریا را دوست داری
تا پشت‌ِ پلک‌هایم ساحل بسازم
یا چقدر کوه را تا رویِ شانه‌هایم بنشانمش
کاش می‌گفتی چقدر دَشت را دوست داری
تا در سینه ام میهمانش کنم
یا چقدر ‌پاییز را تا مُدام از عشق بگویم
کاش می‌گفتی‌ چقدر شعر دوست داری
تا بگویم
من هم دوستت دارم
چشم به راهم
چشم به راهِ چه چیزی تویی
که گل برایم بیاوری
و حرف های شیرین
تویی که من را ببیندو بفهمد
با من حرف بزن و به من گوش کن
تویی که برای رنجت گریه می کنم
و من دلم برای دل نازک ات می سوزد و
دوستت دارم تا آخر این دنیا
عِشــــق من به تُـــــو
مثل کوه آتشفشان است لبخَــــند
که میزنی فوران میکند
اینقدر بی مقدمه
عاشقت شدم
که هیچ ناشری
کتابم را
چاپ نکرد
????????



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراقر,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 1 / 11

و ساعت 9:52 بعد از ظهر


سلام احسان جونم خوبی عزیزم دیشب کلی گریه کردم دلم خیلی تنگت هست دوستت دارم

❄️????❄️
و من
شعری زیباتر از
غزل چشم تو را
هیچ نیافته ام
چونان مینیاتور فرشچیان
دلپذیر است تماشایت
و چون
غرق می شود در دریای نگاهت دیدگانم
مرواریدی از جنس عشق
درون صدف قلبم زاده می شود
من هر بار
به تماشای تو می نشینم
دوباره متولد می گردم
تنم را دوست می‌دارم
وقتی با خیال تنِ توست
با ماهیچه‌های بهتر
و عصب‌های بیشتر
خیال تنت را دوست دارم
آنچه که می‌کند دوست دارم
چگونه‌اش را دوست دارم
حس‌کردنِ مهره‌ها
و استخوان‌هایت را
دوست دارم،
و لرزشِ این نرمیِ سفت را
و آنچه که می‌خواهم
دوباره و دوباره و دوباره خیالت را ببوسم
دوست دارم این و آن مژه های تو را ببوسم
نرم نوازش کنم
و آنچه بر گوشتِ تنمان می‌رود
و چشم‌هایمان
و لرزشِ تو را
در زیرِ تنم دوست دارم
که این‌همه تازه است
هرشب قلبم پر از
ضربانِ خواستنت می شود
نفس بکش مرا
و دوست داشتنت را
فریاد بزن
و شب بخیر به لب‌هات گونه‌هات و چشم‌هات به همه‌ی چیزهایی که نداشته‌ام اما رنج از دست دادنشان را لمس می کنم
تو همانی که تنها در من جاری به چشمانم سو
بر لبانم ترانه در دستانم نوازش تو همانی که بر اندامم بهاران
از آغوشم نفس نفس زندگی سرتاپای مرا فراگرفته همه تنها تو را
‍تا خیابونا آفتاب زمستونی خوردن
و مَست شدن بیا تا نیمکتای پارک هنوز خنک و خلوت‌ان بیا تا جدولای کنار خیابون رنگ نشدن و چرخ باقالی های داغ و لبوهای کثیف جایگاهشونو با یخ در بهشت و
فالوده شیرازی عوض نکردن بیا تا درختای انگور کوچه بغلی قوره نداده و
نسیم بهاری چمدون به دست
از راه نرسیده بیا از همه مهم تر اینکه تا دیر نشده بیا من میخوام سردی زمستونم با
شکوفه هایِ رویِ لبات و لبخند عاشقانه ات بهار بشه



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 30 / 10

و ساعت 10:41 بعد از ظهر


سلام احسان جونم چقدر جایت دیشب کنارم خالی بود می دونم عشقمون باید دو طرفه باشد ولی عشق منطق نمی شناس

تولدم مبارک ????☺️????????
????????????????❄️☃️
????1402/10/29????
5/30عصر????????
امروز نامه ای به کبوتر آرزوها????
خواهم داد
تا به دست خدا برساند
و در آن خواهم نوشت
خدایا????
گره از کارم بگشا
و جوانه ی امید ❤️
را در دلم برویان
گاهی اوقات خسته ميشی از قوی بودن
دلت ميخواد يك استعفانامه بلند بنويسی از قوی بودن
بعد هم وسايلتو جمع كنی و بری یه جای دور قوی بودن بد نيستا نه
فقط آدمه ديگه‌خسته ميشه دلت ميخواد بری یه جای دور دور‌جايی كه اگر ازت پرسيدن قوی هستی يا ضعيف
بگی خیلی ضعيف يكی زير بال و پرمو بگيره و جای من قوی باشه
و من زير چترش خوب استراحت كنم استراحتی قد یک عمر قد تمام خستگيام قد تمام قوی بودنام
شبای زیادی رو اینجوری گذروندم تنها بی‌حوصله ساکت و یه گوشه‌ی مبل نشستم فکر کردم ولی تو یکی از همین شبا بود که فهمیدم امیدواری بهترین حس و بدترین شکنجه‌س واسه آدمایی که بهت خوبی میکنن یا بدی تو یکی از همین شبا بود که فهمیدم هیچکسی جز خودت واست نیست واست نمیمونه تو یکی از همین شبا فهمیدم باید بریزی بیرون تا جمع نشه تو دلتو یهو یه‌ جوری بترکه‌ یکی از همین شبا که تو حال خودم نبودم و حال خودم داشت از خودم به هم میخورد و تصمیم گرفته بودم خودمو ول کنم فهمیدم که خودمم دیگه خودمو دوستندارم ولی هنوز منتظر بودم یه دستی از غیب بیاد و کشیده بشه رو سرمو بهم بگه نترس نگران نباش من هستم یکی از همین شبا بود که به خودم گفتم ببین منو بسه دیگه قرار نیست کسی بیاد زور نزن
خستگی روحیم که یهو به وجود نیومد کم کم شروع شد
دلم میخواد بشینم همه حرفایی که یه عمر نتونستم به کسی بزنم رو بنویسم همه اتفاقایی که لِهم کرد و هیچکس نفهمید رو بنویسم دلیل همه ناراحتیام همه اون حرفایی که حتی نمیتونستم به خودم بگمشون رو بنویسم انقدر بنویسم تا مخم خالی بشه و چشمام پُر انقدر بنویسم که دیگه حرفی نمونه تو گلوم یه بار برای همیشه همشون رو بنویسم و بعد همش رو آتیش بزنم
آدم‌های آرومی مثل من که صداشون هیچوقت از یه حدی بالاتر نمیره همیشه یه حسرتی تو دلشون هست اینکه وقتی حقی ازشون خورده میشه بهشون بی‌احترامی میشه ظلمی بهشون میشه و ..بتونن با همون خشمی که کل وجودشون رو گرفته داد بزنن و از حقشون دفاع کنن اما معمولا نمیتونن و باید تو سکوت فقط تماشاچی باشن خونسردیِ دردناکیه
حقیقت اینه که هر چقدر مهربونتر باشی
بیشتر بهت ظلم میکنند
هرچی صادق تر باشی
بیشتر بهت دروغ میگن
هرچی خودتو خاکی تر نشون بدی
واست کمتر ارزش قائلند
هر چی قلبتو آسونتر در اختیار بذاری
راحتتر لهش میکنن و اگر بدونن که منتظری و بهشون احتیاج داری
اندازه یه دنیا ازت فاصله میگیرن



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 30 / 10

و ساعت 4:21 بعد از ظهر


سلام احسان جونم قربون روی ماهت بشم شبت خوش

????????????
تجسم تمام موسیقی هایم
در کنارت رویایی ست بی نظیر ببین چگونه با تو تمام ملودی ها را به
رقص در می آورم
دست در دست من بگذار
و برقص بیاور نت به نت سلول های تنم را
که من در تماشای چشمانت
لذت ملودی ها را خواهم چشید
هوسِ با تو بودن کرده ام
جای دنجی میخواهم و
و چشمهایت را که یکریز بگوید
مال منی
مال من
هوسِ عاشقی کرده ام
لبهایت را میخواهم
که با ناز صدایم کند و
با هر جانم گفتن چند دور دورت بگردم
هوسِ تو را دارم
که دیوانه ام کنی با خواندن یک شعر
که مستم کنی با استکانی چای
که خوشبختم کنی با یک بوسه ی بی هوا
فلسفه نبافم
هوسِ زندگی کرده ام با تو
بگو
کنارت دقیقا کجاست
که زندگی آنجا معنا میگیرد
هوسِ کنار تو بودن دارم

????هر چه کردی به دلم باز تو را بخشیدم
با زبان زخم زدی دشنه زدی خندیدم
معنی تک تک رفتار تو را میفهمم
ساده لوحی ست بگویم که نمی فهمیدم
غرق تردید شدم باز تحمل کردم
تا زمانی که به چشمان خودم هم دیدم
دیدم از خشم خداوند نمی ترسیدی
تو نترسیدی و من سخت از آن
ترسیدم
بسته بودم لب از آن درد و از آن بی مهری
تو جفا کردی و من هیچ نمی پرسیدم
عاقبت سرد شدم خسته شدم یخ کردم مثل خورشید غروبی که نمی تابیدم
اشک های دل من از تو و عشق تو نبود
بلکه از سادگی قلب خودم رنجیدم????



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 27 / 10

و ساعت 10:34 بعد از ظهر


سلام احسان جونم خوبی شب ات خوش عاشقتم دوستت دارم و برای اثباتش ۱۴ سال زمان برد تا به درک عشق ات برسم


چشم هایت شراب نابیست
و خیال آغوشت
داغ تــر از داغے تابستـان است
شمع وجـــودم
ذوب میشود
آن هنگـــام ڪه
ماننـــد پروانه
گــرداگرد
وجـــودم مے تابی
در کودتای عشق
پیرو مذهب چشمان توام
و قلبم مدتهاست خاطره تو را یدک میکشد
پنجره ی رویایی شب را باز کن
و مرا ببر تا ته عشق
بگذار با تو
شراب وصلت را
لاجرعه سربکشم
واژه ها هر شب بهانه بود                                  
با بند بند وجودم با عشق نوشتمت
خواندی ورق زدى
حواست به پاورقی ها نبود
من پای هر ورق
عاشقت شدم
????وصف ڪردم عشق را باواژہ هاے بهترے
از دلت گفتم غزل با شور و حال دیگری
با ڪلامت مے ڪنے اعجاز در دنیاے عشق
در میان جاهلان عشق تو پیغمبری
فرق دارد جنس احساس تو در دلدادگے
از نگاهت خواندہ ام درس وفا را از بری
خانہ اے از عشق مے سازم برایت دلبرم
تا ڪہ بنشینے بہ عاشق پیشگے و دلبرے
ڪنج آغوشت بمیرم یا بسوزم در تنت
انتخابش با خودت هر جا خودت راحت تری
عشق رویایے ڪہ در شعرم شدہ پنهان تویے
از تو مے گویم غزل ها را گلم مستحضری
خندہ ات مضمون صدها شعر و احساست غزل
با همین چشمان شهلا از همہ زیباتری ????



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 26 / 10

و ساعت 10:30 بعد از ظهر


سلام احسان جونم خوبی عزیزم شبت خوش چقدر ناراحت شدم واسه آقای یراحی حکم شون ناعادلانه هست خدا کمک کن


شب که میشود
روشنایی چشمانت دنیای نگاهم را
نورافشانی میکند
تا ستارگان سر تعظیم فرود
بیآورند
بر عظمتِ دیدگانت
و زیبایی ات را به همه ی دنیا
مخابره کنند
و نقطه ی صفر
مرزِ آغوشِ من و توست
پیراهنت را
در بیاور و مرا زیر ملحفه ی نگاهت
همبستر کن
امشب می خواهم راسِ ساعتِ صفر عاشقی
به خواب تو کوچ کنم
و در آغوشت
به عشق ایمان بیاورم
دلم برای هم آغوشی
با حرفهایِ خوب
برای صدا کردن هایِ نامِ تو
تنگ شده است
صدایم کن
دستانت را با جمله ی دوستت دارم
بر گردنم حلقه کن
بگذار امشب پنجره ی دوست داشتنمان تا صبح
به سمتِ خوشبختی
باز بماند
و من شرابِ سرخِ هوس را
از شاتوتِ لبانت
بیازمایم
کوتاه ترین رمان جهان
وقتی شروع شد
که تو
را دیدم
تمام تنم بوی پوست نارنگی تازه گرفت
به من نگاه کردی
سوره ی چشمانت را خواندم
دهانم طعم غزل گرفت
و شیطان را دیدم
که سراسیمه
بساط گناهان را برچیده است
دلم
كمی نه
خیلی خیلی زيادتنگت شده كمی از دلت را بياور
بخيه بزن
به دل تنگ من
شايد اتفاق خاصي افتاد
شايد دلم
دستهايت را
هنگام بخيه زدن
بوسيد
دلتنگی من به
تو تمامی ندارد
هرشب دلم از در و دیوار خیالت بالا می رود
اما دستش به
تو نمی رسد
و خیالت
زیباتَــرین
با ڪیفت‌ترین
پُر روزے تَــرین
برڪت براے روح و روانم است
در این ذهنِ بہ ڪما رفتہ
بیا تا جان گیرم
براے ادامہ‌ے زیستنم
تویی که تو قلبم جات دادم مثل شکوفه ی گیلاس و نوبرانه ی تابستون و بارون پاییز و برف زمستونی به همین زیبایی



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 25 / 10

و ساعت 9:54 بعد از ظهر


سلام خوبی عزیزم شب خوش خوب بخوابی قربون دکتر شدنت بشم الهی من فدات بشم مامان مریم ات رو خوشحال کردی


خیال گرمای آغوشت
این فصل را عاشقانه تر کرده
پر و بال داده به عشق
دل انگیز و دوست داشتنی تر شده
بی شک تُ
از دل ِ تابستان به قلبم رسیده ای
وخیال بوسه های نابَت را
حواله‌یِ لب هایم کن
از همان هایی که طعم بهشت می دهد
و وقتی که به روی حریرِ لبانم می نشیند
بی هوا چشمانم بسته می شود
مغزم قفل می شود
و زبانم لکنت می گیرد
تمام ناگفته هایم را از یاد می برم
مست می شوم
گرم می شوم
شعر می شوم
چه شبهایے ڪه
دلم لک میزند براے یڪ‌لحظه
دیدنت
بوییدنت
بوسیدنت
و امان از شبهایے ڪه
ندارمت
ندارمت
ندارمت
هر شب
از هجومِ نداشتنت
به دوست داشتنت
به دوست داشتنت
به دوست داشتنت پناه می‌برم
بیا و مرا ببوس به آغوشم خیز بردار و بر استخوانم دهان بگذار از پوستم گذر کن در لایه های تنم بیاسای از شیرابه هایم بدوش و از حوض برکه ی عشق سیراب شو من عمری در نفس هایت می دمم
شرم بوسه های تو، عطر گل را بو می کشد عشق باش می پوشَمت
و من سالها گریستم
برای رویای عشقی که قرار بود شبی
روی شاخه‌ی درختان خنده شوند
????با خیال تو به سر بردن اگر هست گناه
باخبر باش که من غرق گناهم همه عمر????



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 24 / 10

و ساعت 10:53 بعد از ظهر



.:: Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by cheshmanabi ::.
.:: Design By :
wWw.loxblog.Com ::.




................................................ النازپوراسماعیلی ............................................. به صفحه اینستاگرام نقاشی ایرانی من بپیوندید: INSTAGRAM_IRANIAN1PAINTING ............................................. به صفحه اینستاگرام آشپزی من بپیوندید ... lnstagram- cheshmanabi ............................................... https://instagram.com/shayda_wear?igshid=10z6vflya9ey6 مزون مانتوی اینجانب دراینستاگرام عضو شوید ممنون




الناز پوراسماعیلی
















حافظ , دلنوشته غم فراق , دلنوشته لحظه قرار عاشقی , دلنوشته فراق , سهراب سپهری , مولانا , شعر , سخنان بزرگان , دلنوشته چشمان بی فروغ , آشپزی 2 الناز , جک , آشپزی الناز , دلنوشته غم فراق , مینیاتور , صنایع دستی ,




»تعداد بازديدها:
»کاربر: Admin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 645
بازدید دیروز : 176
بازدید هفته : 1869
بازدید ماه : 22791
بازدید کل : 769421
تعداد مطالب : 24267
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


ستاره امید

<-PostTitle->

<-PostContent->

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
[ ]
................................. ???????????????? ...........................

دانلود آهنگ
.............................

دانلود آهنگ
.................................

دانلود آهنگ
....................................

دانلود آهنگ
....................................

دانلود آهنگ
........................................

دانلود آهنگ
...........................................

دانلود آهنگ
.........................................

دانلود آهنگ
...........................................